علیرضا هستم...احمدی روشن
خیلی وقت است که هنوز بابایم به خانه برنگشته...
دلم خیلی برایش تنگ شده...
مادرم میگوید که او به ماموریت رفته...
نمیدانم چرا ماموریتش این بار انقدر طول کشید؟
...................................
یک وقت گریه نکنی علیرضاجان...پدرت برای سرفرازی کشورمون رفته ماموریت
اگه یه وقت دوباره رفتی پیش رهبر ..بهش بگو واسمون دعا کنه...
تا بفهمیم...تا چشممان باز شود...
بروی حقایقی که غرب سعی در کتمان ماندن آنها دارد...